لا یغیر :: روزی یک آیه

روزی یک آیه

هر روز یک آیه همراه با تفسیر

روزی یک آیه

هر روز یک آیه همراه با تفسیر

محبوب ترین مطالب

لا یغیر

سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ب.ظ

لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللهِ إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللهُ بِقَوْم سُوءاً فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ(رعد/11)

براى انسان مأمورانى است که پى درپى، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خد[ = حوادث غیرحتمى] حفظ مى کنند; و خداوند سرنوشت هیچ قومى (و ملّتى) راتغییر نمى دهد مگر آنکه آنان آنچه را در (وجود) خودشان است تغییر دهند. و هنگامى که خدا براى قومى (به خاطر اعمالشان) بدى (و عذاب) بخواهد، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد; و جز خدا، (نجات دهنده و) سرپرستى نخواهند داشت.

تفسیر :
محافظان غیبى !
در آیات گذشته خواندیم که خدا بحکم عالم الغیب و الشهادة بودن ، از پنهان و آشکار مردم با خبر و همه جا حاضر و ناظر است .
در آیه مورد بحث اضافه مى کند که خداوند علاوه بر این حافظ و نگاهبان بندگان خود نیز مى باشد: براى انسان مامورانى است که پى در پى از پیش رو، و پشت سر او قرار مى گیرند و او را از حوادث حفظ مى کنند (له معقبات من بین یدیه و من خلفه یحفظونه من امر الله )
اما براى اینکه کسى اشتباه نکند که این حفظ و نگاهبانى بیقید و شرط است و انسان مى تواند خود را به پرتگاهها بیفکند و دست به هر ندانم کارى بزند و یا مرتکب هر گونه گناهى که مستوجب مجازات و عذاب است بشود و باز انتظار داشته باشد که خدا و ماموران او حافظ وى باشند اضافه مى کند که : خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتى را تغییر نمى دهد مگر اینکه آنها تغییراتى در خود ایجاد کنند! (ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم ).
و باز براى اینکه این اشتباه پیش نیاید که با وجود ماموران الهى که عهده دار حفظ انسان هستند، مساله مجازات و بلاهاى الهى چه معنى دارد، در پایان آیه اضافه مى کند که هر گاه خداوند به قوم و جمعیتى اراده سوء و بدى کند هیچ راه دفاع و بازگشت ندارد (و اذا اراد الله بقوم سوء فلا مرد له ).
و هیچکس غیر خدا نمى تواند والى و ناصر و یاور آنها باشد (و ما لهم من دونه من وال ).
به همین دلیل هنگامى که فرمان خدا به عذاب و مجازات یا نابودى قوم و ملتى صادر شود، حافظان و نگهبانان دور مى شوند و انسانرا تسلیم حوادث مى کنند!
نکته ها :
1 - معقبات چیست ؟
(معقبات ) چنانکه طبرسى در مجمع البیان و بعضى دیگر از مفسران بزرگ گفته اند جمع (معقبه ) است و آن هم به نوبه خود جمع معقب مى باشد و به معنى گروهى است که پى در پى و به طور متناوب به دنبال کارى مى روند.
ظاهر این آیه آن است که خداوند به گروهى از فرشتگان ، ماموریت داده که در شب و روز به طور متناوب به سراغ انسان بیایند و از پیش رو و پشت سر نگاهبان و حافظ او باشند.
بدون تردید انسان در زندگى خود در معرض آفات و بلاهاى زیادى است ، حوادثى از درون و برون ، انواع بیماریها، میکربها، انواع حادثه ها و خطراتى که از زمین و آسمان مى جوشد، انسان را احاطه کرده اند، مخصوصا به هنگام کودکى که آگاهى انسان از اوضاع اطراف خود بسیار ناچیز است و هیچگونه تجربه اى ندارد، در هر گامى خطرى در کمین او نشسته است ، و گاه انسان تعجب مى کند که کودک چگونه از لابلاى اینهمه حوادث جان به سلامت مى برد و بزرگ مى شود، مخصوصا در خانواده هائى که پدران و مادران چندان آگاهى از مسائل ندارند و یا امکاناتى در اختیار آنها نیست مانند کودکانى که در روستاها بزرگ مى شوند و در میان انبوه محرومیتها، عوامل بیمارى و خطرات قرار دارند.
اگر براستى در این مسائل بیندیشیم احساس مى کنیم که نیروى محافظى هست که ما را در برابر حوادث حفظ مى کند و همچون سپرى از پیش رو و پشت سر محافظ و نگهدار ما است .
در بسیارى از مواقع ، حوادث خطرناک براى انسان پیش مى آید و او معجز آسا از آنها رهائى مى یابد بطورى که احساس مى کند همه اینها تصادف نیست بلکه نیروى محافظى از او نگهبانى مى کند.
در روایات متعددى که از پیشوایان اسلام نقل شده نیز روى این تاکید شده است ، از جمله :
در روایتى از امام باقر (علیهالسلام ) مى خوانیم که در تفسیر آیه فوق فرمود: یحفظ بامر الله من ان یقع فى رکى او یقع علیه حائط او یصیبه شى ء حتى اذ جاء القدر خلوا بینه و بینه یدفعونه الى المقادیر و هما ملکان یحفظانه باللیل و ملکان من نهار یتعاقبانه یعنى : به فرمان خدا انسان را حفظ مى کند از اینکه در چاهى سقوط کند یا دیوارى بر او بیفتد یا حادثه دیگرى براى او پیش بیاید
تا زمانى که مقدرات حتمى فرا رسد در این هنگام آنها کنار مى روند و او را تسلیم حوادث مى کنند، آنها دو فرشتهاند که انسان را در شب حفظ مى کنند و دو فرشتهاند که در روز که به طور متناوب به این وظیفه مى پردازند.
در حدیثى دیگر از امام صادق (علیهالسلام ) مى خوانیم : ما من عبد الا و معه ملکان یحفظانه فاذا جاء الامر من عند الله خلیا بینه و بین امر الله : هیچ بندهاى نیست مگر اینکه دو فرشته با او هستند و او را محافظت مى کنند، اما هنگامى که فرمان قطعى خداوند فرا رسد، او را تسلیم حوادث مى کنند بنابراین آنها تنها او را از حوادثى که به فرمان خدا قطعیت نیافته حفظ مى کنند).
در نهج البلاغه نیز مى خوانیم که امیر مؤ منان على (علیهالسلام ) فرمود: ان مع کل انسان ملکین یحفظانه فاذا جاء القدر خلیا بینه و بینه : با هر انسانى دو فرشته است که او را حفظ مى کنند، اما هنگامى که مقدرات حتمى فرا رسد او را رها مى سازند
همچنین در خطبه اول نهج البلاغه در توصیف فرشتگان و گروههاى مختلف آنها مى خوانیم : و منهم الحفظة لعباده : گروهى از آنها حافظان بندگان اویند البته عدم آگاهى از وجود این فرشتگان از طریق حس یا از طریق علوم و دانشهاى طبیعى هرگز نمى تواند دلیل بر نفى آنها باشد چرا که این منحصر به مورد بحث ما نیست ، قرآن مجید و همچنین مذاهب دیگر خبر از امور فراوانى که ما وراء حس ‍ انسان است داده اند که بشر از طرق عادى نمى تواند از آنها آگاهى یابد.
از این گذشته همانگونه که در بالا گفتیم ما در زندگى روزانه خود، نشانه هاى واضحى از وجود چنین نیروى محافظى مى بینیم و احساس مى کنیم که در برابر بسیارى از حوادث مرگبار بطور اعجاز آمیزى نجات مى یابیم که تفسیر و توجیه همه آنها از طریق عادى و یا حمل بر تصادف مشکل است ، (و من خود بعضى نمونه هاى آن را در زندگى دیده ام که راستى حیرت آور بوده ، حتى براى شخص دیرباورى مثل من دلیلى بوده است براى وجود آن محافظ نامرئى !)
2 - همیشه تغییرات از خود ما است ! (یک قانون کلى .)
جمله ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم که در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصرى آمده است ، یک قانون کلى و عمومى را بیان مى کند، قانونى سرنوشت ساز و حرکت آفرین و هشدار دهنده !
این قانون که یکى از پایه هاى اساسى جهان بینى و جامعه شناسى در اسلام است ، به ما مى گوید مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شما است ، و هر گونه تغییر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اول به خود آنها بازگشت مى کند، شانس و طالع و اقبال و تصادف و تاثیر اوضاع فلکى و مانند اینها هیچکدام پایه ندارد، آنچه اساس و پایه است این است که ملتى خود بخواهد سربلند و سرفراز و پیروز و پیشرو باشد، و یا به عکس خودش تن به ذلت و زبونى و شکست در دهد، حتى لطف خداوند، یا مجازات او، بى مقدمه ، دامان هیچ ملتى را نخواهد گرفت ، بلکه این اراده و خواست ملتها، و تغییرات درونى آنهاست که آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خدا مى سازد.
به تعبیر دیگر: این اصل قرآنى که یکى از مهمترین برنامه هاى اجتماعى اسلام را بیان مى کند به ما مى گوید هر گونه تغییرات برونى متکى به تغییرات درونى ملتها و اقوام است ، و هر گونه پیروزى و شکستى که به قومى رسید از همینجا سرچشمه مى گیرد، بنابراین آنها که همیشه براى تبرئه خویش به دنبال عوامل برونى مى گردند، و قدرتهاى سلطه گر و استعمار کننده را همواره عامل بدبختى خود مى شمارند، سخت در اشتباهند، چرا که اگر این قدرتهاى جهنمى پایگاهى در درون یک جامعه نداشته باشند، کارى از آنان ساخته نیست .
مهم آن است که پایگاههاى سلطه گران و استعمار کنندگان و جباران را در درون جامعه خود در هم بکوبیم ، تا آنها هیچگونه راهى براى نفوذ نداشته باشند.
آنها بمنزله شیطانند، و مى دانیم شیطان به گفته قرآن بر کسانى که عباد الله مخلصین هستند راه ندارد، او تنها بر کسانى چیره مى شود که پایگاهى در درون وجود خود براى شیطان ساخته اند.
این اصل قرآنى مى گوید: براى پایان دادن به بدبختیها و ناکامیها باید دست به انقلابى از درون بزنیم ، یک انقلاب فکرى و فرهنگى ، یک انقلاب ایمانى و اخلاقى ، و به هنگام گرفتارى در چنگال بدبختیها باید فورا به جستجوى نقطه هاى ضعف خویشتن بپردازیم ، و آنها را با آب توبه و بازگشت به سوى حق از دامان روح و جان خود بشوئیم ، تولدى تازه پیدا کنیم و نور و حرکتى جدید، تا در پرتو آن بتوانیم ناکامیها و شکستها را به پیروزى مبدل سازیم ، نه اینکه این نقطه هاى ضعف که عوامل شکست است در زیر پوششهاى خود خواهى مکتوم بماند و به جستجوى عوامل شکست در بیرون جامعه خود در بیراهه ها سرگردان بمانیم !
تاکنون کتابها یا مقالات زیادى در باره عوامل پیروزى مسلمانان نخستین ، و عوامل عقب نشینى مسلمین قرون بعد، نوشته شده است ، که بسیارى از بحثهاى آنان به کاوش در سنگلاخ و بیراهه مى ماند، اگر بخواهیم از اصل فوق که از سرچشمه وحى به ما رسیده الهام بگیریم باید هم آن پیروزى و هم آن شکست و ناکامى را در تغییرات فکرى و عقیدتى و اخلاقى و برنامه هاى عملى مسلمانان جستجو کنیم و نه غیر آن ، در انقلابهاى معاصر از جمله انقلاب ملت ما (مسلمانان ایران ) انقلاب الجزائر، انقلاب افغانستان ، و مانند آن به وضوح حاکمیت این اصل قرآنى را مشاهده مى کنیم . یعنى بى اینکه دولتهاى استعمارى و ابرقدرتهاى سلطه گر روش خود را تغییر دهند، هنگامى که ما از درون دگرگون شدیم همه چیز دگرگون شد.
و به هر حال این درسى است براى امروز و فردا، و فرداهاى دیگر، براى همه مسلمانها، و همه نسلهاى آینده !
و مى بینیم تنها رهبرانى پیروز و موفق شدند که ملت خود را بر اساس این اصل رهبرى کردند و دگرگون ساختند، تاریخ اسلام و تاریخ معاصر مملو است از شواهدى بر این اصل اساسى و جاودانى که ذکر آنها ما را از روش بحثمان در این تفسیر دور مى سازد.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۸
میم الف

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی