گامهای شیطان
یَأَیُّهَا الْنَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِى الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً
وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَ تِ الْشَّیْطَنِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ
مُّبِینٌ(بقره/168)
اى مردم از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید و از گامهاى شیطان پیروى نکنید، چه اینکه او دشمن آشکار شما است.
1-انحرافات تدریجى
جمله (خطوات الشیطان ) (گامهاى شیطان ) گویا اشاره به یک مساءله دقیق تربیتى
دارد، و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالبا بطور تدریج در انسان نفوذ مى کند، نه
به صورت دفعى و فورى ، مثلا براى آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر و قمار و
شراب معمولا مراحلى وجود دارد: نخست به صورت تماشاچى در یکى از این جلسات شرکت
مى کند و انجام اینکار را ساده مى شمرد.
گام دوم شرکت تفریحى در قمار (بدون برد و یا باخت ) و یا استفاده از مواد مخدر به
عنوان رفع خستگى و یا درمان بیمارى و مانند آن است .
گام سوم استفاده از این مواد به صورت کم و به قصد اینکه در مدت کوتاهى از آن
صرفنظر کند.
سرانجام گامها یکى پس از دیگرى برداشته مى شود و شخص به صورت یک قمار باز
حرفه اى خطرناک و یا یک معتاد سخت و بینوا در مى آید.
وسوسه هاى شیطان معمولا به همین صورت است ، انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت
سر خود به سوى پرتگاه مى کشاند، این موضوع منحصر به شیطان اصلى نیست ، تمام
دستگاه هاى شیطانى و آلوده براى پیاده کردن نقشه هاى شوم خود از همین روش (خطوات
) (گام به گام ) استفاده مى کنند، لذا قرآن مى گوید: از همان گام
اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد.
این نکته نیز قابل توجه است که در احادیث اسلامى کارهاى خرافى و بى منطق به عنوان
(خطوات شیطان ) معرفى شده است :
مثلا در حدیثى مى خوانیم مردى قسم یاد کرده بود که فرزند خود را براى خدا) ذبح کند
امام صادق فرمود: ذلک من خطوات الشیطان (این از گامهاى شیطان است ).
در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام ) مى خوانیم :
کل یمین بغیر الله فهو من خطوات الشیطان : هر سوگندى به غیر نام خدا باشد از
گامهاى شیطان است .
باز در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) چنین مى خوانیم که : هر کس سوگند به ترک
چیزى خورد که انجام آن بهتر است ، اعتنا به این سوگند نکند و آن کار خیر را بجا آورد،
کفاره هم ندارد و این از خطوات شیطان است .
2- شیطان یک دشمن قدیمى
اینکه در آخر آیه فوق شیطان دشمن آشکار معرفى شده است ، یا بخاطر دشمنى او از روز
اول با آدم است که به واسطه نافرمانى در برابر سجده آدم همه چیز خود را از دست داد،
و یا به خاطر این است که دستورات او همچون
قتل و جنایت و تبهکارى براى همه آشکار است ، همه مى دانند این
قبیل برنامه ها از یک دوست نیست ، بلکه دعوتهائى است از یک دشمن خطرناک که جز
بدبختى انسان چیزى نمى خواهد.
و یا به واسطه این است که شیطان صریحا دشمنى خود را با انسان خبر داده و کمر
عداوت او را بسته است ، و اعلام نموده : لاغوینهم اجمعین (مى کوشم تا همه را گمراه کنم
)!
3- چگونگى وسوسه شیطان
در اینجا سؤ الى مطرح است و آن اینکه آیه مى گوید: شیطان به شما امر مى کند که به
سوى بدیها و فحشاء بروید مسلما مراد از (امر) همان وسوسه هاى شیطان است ، در
حالى که ما به هنگام انجام بدیها هیچگونه احساس امر و تحریک از بیرون وجودمان نمى
کنیم ، و کوشش شیطان براى گمراه ساختن خود هرگز
قابل لمس نیست .
پاسخ این است که : همانطور که از واژه (وسوسه ) هم استفاده مى شود تاءثیر
شیطان در وجود انسان یک نوع تاءثیر خفى و ناآگاه است که در بعضى از آیات از آن
تعبیر به (ایحاء) شده است
در آیه 121 سوره انعام مى خوانیم : (و ان الشیاطین لیوحون الى اولیائهم ): شیاطین
به دوستان خود و کسانى که آماده پذیرش دستورات آنها هستند وحى مى کنند! همانطورى
که مى دانیم وحى در اصل همان صداى مخفى و مرموز و احیانا تاءثیرهاى ناآگاهانه است
منتهى انسان بخوبى مى تواند الهامات الهى را از وسوسه هاى شیطانى تشخیص دهد
زیرا علامت روشنى براى تشخیص آن وجود دارد، و آن اینکه : الهامات الهى چون با
فطرت پاک انسان ، و ساختمان جسم و روح او آشنا است ، هنگامى که در قلب پیدا مى شود
یک حالت انبساط و نشاط به او دست مى دهد.
در حالى که وسوسه هاى شیطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نیست به هنگام ایجاد
در قلبش احساس تاریکى ، ناراحتى و سنگینى در خود مى کند و اگر تمایلات او طورى
تحریک گردد که در هنگام انجام گناه ، این احساس براى او پیدا نشود بعد از انجام
عمل براى او دست مى دهد، این است فرق بین الهامات شیطانى و الهامات الهى .
تفسیر نمونه،جلد اول